شاعر : سیدپوریا هاشمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل
به سمت خلق نرو جلوۀ تو ربانیست نصیب قلبتواززندگی پریشانیست
سکوت گرچه نشان است برنجابتزنصدای خـستۀ تو حجّـت مسلمانیست
شکوه شمس به تابیدن پس از ابرستبـتاب گرچه هـوای دلتوبـارانیست به ریزهخواری خوان کرامت توخوشمکه موری درِتو برترازسلیمانیست حریم قـرب ندارد حساب فـقـر وغـنادراینحریم اطاعت کمالسلطانیست مفـسران پی تـفـسـیرخـطبههایتوأند که جـملهجـملۀ آن آیههای قـرآنیست کسی نـدیـد چـهـل روز بیقـراری تو که اجرداغ بهاین غصههای پنهانیست به پای فضل توموسی به لکنت افتادهکمی زمدح توبیبی مسیح درمانیست نظربحال گدا کردن ازکرامت توستنشسته برسراین سفره درپی نانیست نـم وضـوی نـمـازت حـیـاتآب بـقــانوشتن ازحـسناتت بضاعت مانیست